-میگن چشمای من اونقدرها هم زیبا نیستند

+متاسفم ک به چشم‌هات به اندازه کافی عشق داده نشده

ما چشم های اقیانوسی داریم

چشم های زمردی داریم

-اما چشم های قهوه ای چی؟

+قهوه ای به رنگ آخر پاییز

به رنگ شکلات و قهوه

به رنگ کهربا و عقیق

به رنگ اولین جرعه از قهوه صبحگاهی

وقتی نور خورشید بهش میخوره رو که دیگه نگو

به رنگ ویسکی و عسل

یه سرمستی دلنشین

+ولی مگه چشم‌ قهوه‌ای خیلی عادی نیست؟

-همونطور که بارون عادیه

نور خورشید عادیه

خنده عادیه

عشق و محبت عادیه

همه‌ی رنگ‌ها باهم جمع شدن تا در چشم‌های تو بدرخشند

آیا این واقعا زیبا نیست؟