۸ مطلب در شهریور ۱۴۰۲ ثبت شده است

Gossip

Welcome to the city of lies

به شهر دروغ ها خوش آمدی

Where everything’s got a price

جایی که هر چیزی یه بهایی داره

It’s gonna be your new favorite place

مکان مورد علاقه جدیدت خواهد بود

You can be a movie star

میتونی یه ستاره سینما بشی

    • William ‌‌‌
    • چهارشنبه ۲۹ شهریور ۰۲

    مطیع

    لعنت بر شیطان، چرا شما همیشه این قدر مطیع هستید، از همه چیز لذت می برید، از بیگاری ترسی ندارید هر نوع تحقیری را تحمل می کنید، در حالی که بدنتان از زیر لباس های کهنه تان دیده می شود‌! جواب بدهید لکاته ها! و آن ها می گفتند: برای این که ما به حضرت عیسی مسیح اعتقاد داریم!

    -‏‌ نینا بربروا⁩

    • William ‌‌‌
    • سه شنبه ۲۱ شهریور ۰۲

    Looseleft

    یه کلمه هست به اسم "Looseleft" به اون احساس فقدانی میگن که بعد مطالعه یه کتاب خیلی خوب میاد سراغت. انگار که یه چیز باارزش رو از دست دادی، انگار که دلت برای یه خاطره خوب تنگ شده و میخوای دوباره از اول تجربه‌اش کنی. اون اتمسفر، اون کرکترها، تک تک فضاهایی که توی سرت حین خوندن کتاب تجسم کرده بودی.

    من تا ابد looseleft با کتاب "ماه نو ، شکار شاهزاده دراکولا، ظهور فرانکشتاین"

    به عقیده من بعضی مواقع کتاب ها اونقدر هم که تصورشون رو میکنیم خوب نیستن ولی چون اون لحظه حس خوبی داشتیم توی ذهنمون به عنوان کتاب هایی شناخته میشن که بیشتر از همه دوست داریم ولی درواقع ما عاشق اون خاطراتی هستیم که با کتاب داشتیم 

    • William ‌‌‌
    • دوشنبه ۲۰ شهریور ۰۲

    Anhedonia

    اصطلاحی در روانشناسی هست به Anhedonia مثل وقتی که تو قبلا یه نفر رو و یا یه چیزی رو با تموم وجودت با تیکه‌های قلبت دوست داشتی و همیشه باعث خوشحالیت می‌شده ولی الان حضورش اون احساس و حالت‌ها رو بهت نمی‌ده و خوشحال نمی‌کنه. مثل کسی یا چیزی که دیر رسیده باشه.

    پ.ن: تاحالا همچین حسی داشتین؟

    • William ‌‌‌
    • چهارشنبه ۱۵ شهریور ۰۲

    Mr.forgettable

    I'm sorry, it's just the chemicals

    Hello, hello, do you know me?

    I'm called Mr. Forgettable (oh, oh, oh, oh-oh, oh-oh, oh-oh)

    Mr. Forgettable (oh, oh, oh, oh-oh, oh-oh, oh-oh)

    Mr. Forgettable

    The old me hides

    While the new me fights

    Look in my eyes

    He's still in there, right?

    Did the kitchen change?

    What about your name?

    You used to be my heart

    And now you're just a face

     

    .Mr.Forgettable-David Kushner

    • William ‌‌‌
    • چهارشنبه ۱۵ شهریور ۰۲

    من

    من سمت تاریک خودمو بهت نشون دادم، و تو اونجارو با ستاره پر کردی.

    من زخمای خودم رو بهت نشون دادم و تو تک تکشونو بوسیدی.

    من نقصای خودمو بهت نشون دادم و تو جوری رفتار کردی که انگار کامل ترین فرد روی زمینم.

    من روح خستمو بهت نشون دادم و تو بغلش کردی.

    من قلبمو بهت نشون دادم و تو با یه لبخند اون رو برای خودت کردی.

    • William ‌‌‌
    • يكشنبه ۱۲ شهریور ۰۲

    خلق خسوف

    ‌یه افسانه ای در مورد تابلو نقاشی "خلق خسوف" هست که میگه خورشید و ماه عاشق همدیگه بودند ولی چون نمیتونستند بهم برسند خسوف رو بوجود اوردن تا عشقشون به هم ابراز کنند و کُره‌ای ها به این معتقدند عشق و نیمه گمشده آدم به دلیل تفاوت ۱۰۰ درصدی با اخلاقیات ما و آدم به دنبال پارتنری که شبیه خودشه که بهم نمیرسند و تبدیل به آرزو و اصطلاح شده.

    • William ‌‌‌
    • شنبه ۱۱ شهریور ۰۲

    Fallen angel

    نقاشی Fallen angel

    یا فرشته سقوط کرده که همون فرشته ترد شد است.

    این نقاشی‌ِ فرشته ای است که مسئول مراقبت از یک انسان بود،انقدر محو کارش شد که رفته رفته به دخترک دل بست و این ماجرا رو با دیگر فرشتگان در میان گذاشت و به گوش خدا رسید و فرشته به امر خدا مجازات و تبدیل به انسان شد؛ وقتی فرشته بعد از تحمل این همه رنج به دنبال دخترک می‌رود او را در رابطه عاشقانه با فردی دیگر میبیند. از این رو چشمان این فرشته در تمامی نقاشی ها گریان است.

    • William ‌‌‌
    • شنبه ۱۱ شهریور ۰۲
    هیچکس در تمام دنیا به او احتیاجی نداشت ، یا اگر یک‌دفعه از دنیا محو می‌شد، هیچکس کمبودی در زندگی اش احساس نمیکرد
    منوی وبلاگ